دفاع امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از خانه عثمان
چرا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از عثمان در مقابل مردمی که شورش کرده بودند محافظت میکردند؟
بعد از به خلافت رسیدن عثمان بن عفان و عملکرد اشتباه او در حکومتداری، مردم منزل او را دو مرتبه محاصره کردند؛ مرتبه اول عثمان توبه کرده و وعده اصلاح داد و مردم بازگشتند، اما هنگام بازگشت، با اطلاع مردم از نامه مروان که در آن دستور به قتل افرادی داده شده بود که خانه عثمان را محاصره کرده بودند، دوباره برگشتند و او را به قتل رساندند. بر اساس نقلهای معتبر تاریخی سخنی از حضور امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در دفاع از عثمان نشده است. به گفته علامه امینی، روایتی که حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در دفاع از خانه عثمان، بیان میکند، سند ندارد و اسناد آن ضعیف است. از سخنان امیرالمؤمنین(ع) نیز شاهدی برای دفاع از عثمان در برابر مردم دیده نمیشود؛ امّا اینکه در تاریخ آمده حضرت واسطه شده و مردم را آرام میکردند و موعظه مینمودند، دلیلی بر حمایت از عثمان نیست.
آشنایی اجمالی
عثمان بن عفان از قبیله قریش و تیره اموی، جزء اولین گروندگان به دین اسلام و در زمره مهاجرین به سرزمین حبشه است. او فردی متموّل بود که از مال خود در راه پیشبرد اسلام مایه میگذاشت، اما از وی مجاهدت خاصی در میدان نبرد گزارش نشده است.[۱][۲]
خلافت عثمان
عثمان بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در زمان خلیفه اول به پیشه اصلی خود، تجارت مشغول بود. اما در عین حال در شمار کاتبان خلیفه نیز بهشمار میآمد، بهگونهای که متن تعیین جانشینّ خلیفه اول با دستخط او و امضای خلیفه به تثبیت رسید. او بهعنوان یکی از اعضای شورای شش نفره برای تعیین جانشین خلیفه دوم انتخاب شد. در این شورا حق مسلم امام علی(ع) زیر پا گذاشته شد و در نهایت خلافت به عثمان رسید.[۱]
علت نارضایتی مردم از عثمان
خلافت عثمان در ماه محرم سال ۲۴ هجری آغاز شد. رفتارهای خلیفه بهخصوص در سالهای ۳۱ و ۳۲ هجری بهگونهای بود که موجب نارضایتی و در نهایت شورش مردم علیه وی گردید. بهکارگیری خویشان و نزدیکان در امور حساس حکومتی و بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای فردی که اغلب از بنیامیه بودند، بیتالمال را ملک شخصی دانستن و سوءاستفاده از بیت المال و نیز تبعیض در مصرف آن و اعطای آن به خویشاوندان با عنوان صله رحم، از جمله علل و عواملی بودند که باعث خشم و شورش مسلمانان شدند.[۱]
همچنین آزار و شکنجه برخی خواص منتقد چون ابوذر غفاری، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، چشمپوشی از اجرای حدود الهی به تشخیص خود و بدون در نظر گرفتن احکام فقهی، از عوامل اصلی شورش و نارضایتی عمومی از دستگاه خلافت شد و سرانجام به شورش و انقلاب علیه خلیفه انجامید.[۱]
جریان حمله به خانه عثمان
پس از نارضایتی از حکومتِ عثمان، مردم کوفه، بصره، مصر و مدینه به سمت دارالحکومه آمده و خانه او را محاصره کرده و قصد کشتن او را داشتند اما بعد از صحبتهایی که رد و بدل شد از عثمان درخواست نمودند بر اساس کتاب و سنت نبوی عمل کند، او پذیرفت و توبه کرد و با میانجیگری امیر المؤمنین(ع) و ضمانت ایشان مردم متفرق شدند.[۳] اما مروان بن حکم بدون اطلاع عثمان، نامهای نوشت که اینها باید کشته شوند، نامه به دست مردم افتاد و از مضمون آن آگاه شدند لذا همگی برگشتند و در حالی که میگفتند: «خون عثمان حلال است»،[۴] خانه خلیفه سوم را محاصره و آب را بر ایشان بستند. در آن حال عثمان صدا زد آیا علی(ع) در میان شماست؟ گفتند: نه، گفت: آیا سعد هست؟ گفتند: نه، پس گفت: آیا کسی خبر مرا به علی(ع) میرساند؟ شخصی به سوی علی(ع) رفت و ایشان نیز ۳ مشک آب برای عثمان فرستاد، بعد از آن مردم به خانه هجوم آوردند و وی را به قتل رساندند».[۵]
تا این مقدار از داستان مورد اتفاق تمام تواریخ و کتابهای معتبر اهل سنت است که از طرق مختلف نقل شده است.
سند روایت حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در دفاع از عثمان
علامه امینی مینویسد: ابو جعفر طبری در تاریخ الامم و الملوک خود به روایت سعید بن مسیب این مطالب را اضافه میکند: «هنگامی که علی(ع) فهمید مردم قصد قتل عثمان را دارند فرزندان خود حسن و حسین (علیهما السلام) را با شمشیرهای برهنه فرستاد تا بر در خانه عثمان بایستند و نگذارند احدی به آن نزدیک شود، زبیر و طلحه و عدهای از اصحاب نیز فرزندان خود را فرستادند که مانع ورود مردم به خانه عثمان شوند، وقتی مردم صحنه را دیدند شروع به تیراندازی کردند بهطوری که حسن بن علی(ع) در خون خود غلتید و تیری نیز به مروان اصابت کرد... زمانی که علی(ع) آمد و دید عثمان کشته شده بر صورت خود سیلی زد و دستی به سینه حسین(ع) کوبید و محمد بن طلحه را دشنام داد و عبدالله بن زبیر را لعن کرد و آنچنان عصبانی بود که طلحه به ایشان عرض کرد: «تو را چه شده ای ابالحسن؟»[۶][۷][۸][۹][۱۰] علامه امینی مینویسد: این مطلب سند ندارد و اگر چه از طریق کنانه نیز نقل شده است، ولی ازدی و ترمذی کنانه را تضعیف نموده و اذعان داشتهاند که نقلهای ایشان قابل اعتنا نیست.[۱۱]
همچنین ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت در شرح نهج البلاغه ذیل خطبه ۳۰ چنین نقل میکند: «وقتی مردم به عثمان فشار آوردند، ایشان وارد خانه علی(ع) شده و به او گفت: شما نزد مردم اعتبار دارید و قول شما را قبول دارند، سپس علی(ع) همراه با ۳۰ سوار به سوی مردم که بر عثمان هجوم آورده بودند رفته و آنها را آرام کردند و خود عثمان با مردم صحبت کرد و وعدههایی به ایشان داد … بعد از اینکه مردم فهمیدند عثمان باز خلف وعده کرده، به سوی او هجوم آوردند و با اینکه به علی(ع) خبر رسید ولی این بار نیامد و زن عثمان به او گفت: علی(ع) به سوی تو نمیآید و از تو حمایت نمیکند، پس شبانه عثمان به خانه امیرالمؤمنین(ع) آمد و از او کمک طلبید و وعدههای زیبایی به حضرت داد که حضرت نپذیرفت و از یاری عثمان سر باز زد، تا خبر رسید، مردم آب را بر عثمان بستند و علی(ع) برای او آب فرستاد و مردم را نیز موعظه کردند، سپس مردم به خانه وی ریخته و عثمان را به قتل رسانیدند.»[۱۲]
از این نقل فهمیده میشود ایشان هم با علامه امینی هم عقیده است و قسمت دوم روایت را ایشان هم اصلاً نقل نمیکند.
سید مرتضی شارح نهج البلاغه در اینکه امیر مؤمنان(ع) فرزندانش را برای دفاع از عثمان اعزام کرده باشد، شک و تردید نموده و میگوید: «امیر مؤمنانالگو:ع این دو بزرگوار را بدین جهت اعزام کرد ـ البته اگر اعزام کرده باشد ـ تا از هتک حرمت خانواده عثمان و تعمّد در قتل او و از محروم شدن اهل و عیال و زنان وی از رسیدن مواد خوراکی و آشامیدنی، جلوگیری به عمل آورند نه برای اینکه از درخواست مردم مبنی بر برکناری عثمان از قدرت، ایجاد مانع نمایند.»[۱۳]
علامه حسنی میگوید: «بعید به نظر میرسد امیر مؤمنانالگو:ع گلهای بوستان پیامبر اکرم(صل) را در آن گیر و دار به دفاع از ستمکاران وادارد، در صورتی که آن بزرگوار جان عزیز خود و زندگیاش را سراسر وقف اجرای حق و عدالت و ستاندن حق ستمدیدگان کرده بود.»[۱۴][۱۵]
سخنان امام علی(ع) در مورد جریان حمله و قتل عثمان
از سخنان حضرت علی(ع) در نهج البلاغه میتوان مطالب قبل را نیز تأیید کرد، از جمله در خطبه ۳۰ میفرماید: «اگر بدان امر میکردم قاتل بودم و اگر از آن جلوگیری میکردم یاور بودم ...». این سخنان به روشنی گویای آن است که حضرت موضع سکوت اختیار کرده بودند. ابن ابی الحدید راجع به این خطبه مینویسد: «بیان مولا گویای این است که خون عثمان نزد ایشان از امور مباحه بوده، ولی چون خون او محفوظ بوده باید حمل بر خلاف ظاهر کنیم و منظور از منع را، «منع عملی» معنا کنیم یعنی امیرالمؤمنین عملاً وارد مبارزه برای جلوگیری از قتل عثمان نشدند، چرا که طبق بعضی روایات حضرت از قتل ایشان نهی کردهاند.»[۱۶]
امام علی(ع) در جای دیگری میفرمایند: «مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ؛ عثمان میخواهد تا مرا (همچون) شتر آبکش و دلوی قرار دهد که بیایم و بروم»،[۱۷] و «در روایتی دیگر که در انساب بلاذری آمده است حضرت فرمودند: «من نه خوش داشتم کشتن او را و نه ناخوش داشتم، نه بدان دستور دادم و نه از آن جلوگیری کردم.[۱۸]»
مطالعه بیشتر
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی، ۱۳۶۸ش، ج۹.
- ابن ابي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲، شرح خطبه ۳۰ و خطبه ۲۳۸.
- رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسن(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳ش.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ دینپرور، سید حسین (۱۳۹۴). دانشنامه نهج البلاغه. ج۲. تهران، انتشارات مدرسه. ص۵۵۲ ـ ۵۵۴.
- ↑ محدثی، جواد (۱۳۸۴). فرهنگ غدیر. قم، انتشارات معروف. ص۳۸۲.
- ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (۱۴۰۷). البدایة و النهایة. ج۷. بیروت، دار الفکر. ص۱۷۰ ـ ۱۷۱.
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد (۱۴۰۹). تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام. ج۳. بیروت، دار الکتاب العربی. ص۴۴۲ ـ ۴۴۳.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر. ج۱. قم، انتشارات دار الهجرة. ص۷۰۰ ـ ۷۰۱.
- ↑ ابن حجر هیتمی، احمد بن محمد (۱۳۸۵). الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل البدع و الزندقة. انتشارات مكتبة القاهرة. ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین. مروج الذهب و معادن الجوهر. ج۲. قم، انتشارات دار الهجرة. ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.
- ↑ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم (۱۴۱۰). الإمامة و السياسة: المعروف بتاریخ الخلفاء. ج۱. بیروت، دار الأضواء. ص۴۲ ـ ۴۴.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی (۱۳۳۸). انساب الاشراف. ج۵. مصر، دار المعارف. ص۶۹ ـ ۷۴.
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر. البدء و التاریخ. ج۵. قاهره، مکتبة الثقافة الدينية. ص۲۰۶.
- ↑ امینی، عبدالحسین (۱۴۳۶). الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب. ج۹. قم، انتشارات مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت. ص۲۴۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (۱۳۶۳). شرح نهج البلاغه. ج۲. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۱۰۲ ـ ۱۲۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (۱۳۶۳). شرح نهج البلاغه. ج۳. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی. ص۸.
- ↑ حسنی، هاشم معروف (۱۳۸۲). سیرة الائمة الاثنی عشر. ج۱. قم، الشريف الرضی. ص۴۲۸.
- ↑ حکیم، سید منذر (۱۳۸۰). پیشوایان هدایت. ج۴. قم، انتشارات مجمع جهانی اهل بیت. ص۹۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (۱۳۶۳). شرح نهج البلاغه. ج۲. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی. ص۱۰۲.
- ↑ سید رضی، محمد بن حسين (۱۴۱۴). نهج البلاغه. قم، انتشارات هجرت. ص۳۵۸.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی (۱۳۳۸). انساب الاشراف. ج۵. مصر، دار المعارف. ص۱۰۱.